|
واقِدي روايت كرده است كه چون بعد از بيعت امام حسن (سنۀ 41 هجری) معاويه از عراق به شام مراجعت كرد به خطبه برخاست و گفت: أيُّهَا النَّاسُ! إنَّ رَسُولَ اللهِ قَالَ: إنَّكَ سَتَلِي الْخِلَافَةَ مِنْ بَعْدِي! فَاخْتَرِالارْضَ الْمُقَدَّسَةَ فَإنَّ فِيهَا الَابْدَالَ؛ وَ قَدْ أخْبَرْتُكُمْ فَالْعَنُوا أبَاتُرَابٍ! - أيْ عَلِيَّ بْنَ أبِيطَالِبٍ. «اي مردم! به درستي كه رسول خدا به من گفت: تو به زودي خلافت را پس از من حيازت خواهي كرد! پس أرض مقدّس را براي خود اختيار نما! زيرا در آن «أبدال» وجود دارند و من اين امر را به شما خبر دادم! بنابراين بر «أبُو تُراب» لعنت بفرستيد -يعني بر علي بن ابيطالب.» فرداي آن روز كاغذي نوشت و مردم را جمع كرد و آن كاغذ را بر آنان قرائت نمود در آن كاغذ آمده بود: هَذَا كِتَابٌ كَتَبَهُ أمِيرُالمُومِنينَ مُعَاوِيَةُ صَاحِبُ وَحْيِ اللهِ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً و كَانَ اُمِّيّاً لَا يَقْرَأُ وَ لَايَكْتُبُ، فَاصْطَفَي لَهُ مِنْ أهْلِهِ وَزِيراً كَاتِباً أمِيناً. فَكَانَ الْوَحْيُ يَنْزِلُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ أنَا أكْتُبُهُ وَ هُوَ لَايَعْلَمُ مَا أكْتُبُ! فَلَمْ يَكُنْ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللهِ أحَدٌ مِنْ خَلْقِهِ. فَقَالَ الْحَاضِرُونَ: صَدَقْتَ! «اين نامهاي است كه اميرالمومنين معاويه صاحب وحي خدا - آن كه محمد را به پيامبري برانگيخت در حالي كه او درس ناخوانده بود و نميتوانست بخواند و نميتوانست بنويسد - نوشته است. خداوند براي محمد از اهل او وزيري كاتب و امين برگزيد. بنابراين وحي بر محمد نازلميشد و من مينوشتم و اونميدانست من چهمينويسم. عليهذا درميان من و ميان خدا هيچ يك از خلايق او وجود نداشتند! حاضرين گفتند: راست گفتي!» نظرات شما عزیزان: برچسبها: |